جدول جو
جدول جو

معنی تلخ مزاج - جستجوی لغت در جدول جو

تلخ مزاج
(تَ مِ)
تندخو و تیزطبیعت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ مِ)
شرور و محیل و فریب دهنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ / تُ رُ مِ)
گستاخ و ترشخو و سخت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ مَ)
بدذوق. تلخ مزاج:
شها بوصف تو خوش کرده ام مذاق سخن
مدار عیش مرا بر امید تلخ مذاق.
خاقانی.
رجوع به تلخ مزاج شود
لغت نامه دهخدا
(تَ لَوْ وُ مِ)
کنایه ازکسی که هر لحظه بخویی برآید و ثبات رای در او نبود. (انجمن آرا). بی قرار و بی ثبات و خیالی و مضطرب. (ناظم الاطباء). رجوع به تلون و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ نُ / تُ نُ مِ)
خیالی و وهمی و تندخو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلون مزاج
تصویر تلون مزاج
دمدمی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تند مزاج
تصویر تند مزاج
تند خو
فرهنگ لغت هوشیار
زود رنج، خلق و خوی
دیکشنری اردو به فارسی